برگردان سرود انترناسیونال٬ سخنی با کارگران
پیش به سوی شوراهای سرخ
على طاهرى

جامعه ایران به یک تعیین تکلیف نهایی با خونخواران اسلامی نزدیک می شود. فقر و درماندگی٬ فحشا و اعتیاد٬ قتل عام و شکنجه٬ بیکاری٬ و هزار نا بسامانی اینچنینی جامعه ایران را به مرز یک تباهی به معنای واقعی کلمه کشانده است. برخیزید زنجیریان زمین! برخیزید زنجیریان گرسنگی! تحولات 50 ساله اخیر نشان داده است تا طبقه کارگر پا به میدان نگذارد٬ تا با وحدت طبقاتی گلوی سرمایه دار را نفشارد نتیجه نهایی حاصل نمی شود! رهاننده برتری در کار نیست. نه آسمان٬ نه قیصر٬ نه خطیب! خود به رهایی خویش برخیزیم ای تولید گران! جنبش های ارتجاعی طبقات دارا تا بحال نشان داده اند و به کرات گفته اند که پشیزی برای ذره ای از زندگی و مواهب بشری برای ما ارزش قائل نیستند! رفاه و آزادی و برابری امری است که به دست خود ما نائل می إید! کارگران! فرقه عظیم زحمتکشانیم ما! جهان جز از آن آدمیان نیست! مسکن بی مصرفان جای دیگری است !

سناریویی سیاهی که جمهوری اسلامی و جنبش های ارتجاعی حامی اش برای ما رقم زده اند حد آخری دارد. اما این حد آخر نصیب نمیشود جز در سایه تشکل و همبستگی میلیونی پرولتاریا! تا به کی باید اجازه داد شیره جان ما یک روز به دست سلطنت و امروز به دست جمهوری اسلامی کشيده شود! نه کروبی٬ نه موسوی٬ نه رفسنجانی٬ نه رضا پهلوی٬ هیچ کدام منافع طبقاتی ما را نمایندگی نمیکنند! اینها خود کرکسانند! اما فردا چونان که نظم سرمايه داران نابود شوند آفتاب جاودانه خواهد درخشید !

اما راه چاره چیست؟ خود به رهایی خویش برخیزیم. شوراهای سرخ را تشکیل بدهید. شوراها ابزار اراده ماست. نه پست ریاست جمهوری رژیم نه مجلسش هیچ کدام ارگان قدرت ما نیست. اینرا به خوبی ایادی نظام ثابت کرده اند که دعوا بر سر مافیای قدرت و ثروت است. اما رود اعتراض و خروش و خشم زحمتکشان و زنان و جوانان را باید هدایت کرد. متشکل شويد! بايد با اعتصاب و تظاهرات برق آسا امان از جلادان برید. به اذعان خودشان تمام نیروی سرکوبشان 6 ساعت بیشتر در تهران بزرگ یارای مقاومت ندارد! تا راهزن آنچه را که ربوده رها کند، تا آزادى از بند رهائی یابد٬ خود به کوره خویش بردمیم و آهن را گرماگرم بکوبیم!

تشکیل شوراهای سرخ نبرد نهایی این است! گرد هم آییم و فردا انترناسیونال طریق بشری خواهد شد! دنيا بايد شاهد رزمایش پرولتاریا با خونخواران کثیف اسلامی باشد! اینک عقل از دهانه آتشفشان خویش تندر وار می غرد! اینک فوران نهایی است این!